آخرین اخبار
کد مطلب: 80731
درخواست يک شهيد از مادرش+ عکس
تاریخ انتشار : 1393/06/30 07:20:36
نمایش : 1907
شهادت بزرگ‌ترين آرزويش بود، به دليل مجروحيت مانع اعزام او به جبهه شدند اما با داشتن جايگاه و رتبه سرتيپ دومي به عنوان بسيجي عادي به جبهه رفت، به مادرش گفت: اگر مي‌خواهي عاقبت بخير شوم برايم شهادتم دعا کن.
به گزارش سلام لردگان، در ادامه ديدارهاي جامعه قرآني با خانواده‌هاي معظم شهدا هيئت قرآني اين هفته به ديدار خانواده شهيد «سيدمحمد‌رضا حميدي» رفتند.

در اين ديدار «مجيد زکي‌لو» استاد قرآن کريم، «رحيم قرباني» رئيس سازمان قرآن و عترت بسيج تهران بزرگ، «رامين بهرامي» قاري ممتاز قرآن کريم به همراه نمايندگان سيماي قرآن و خبرگزاري‌هاي ايکنا و فارس حضور داشتند.

«شهداي قرآني پرچم‌داران بصيرت» شعار دومين ياد‌واره سوره‌هاي سرخ


در ابتداي اين مراسم قرباني به ارائه گزارشي از روند برگزاري يادواره شهداي قرآني پرداخت و گفت: اين برنامه از ابتداي سال گذشته آغاز و از همان زمان ديدار با خانواده‌هاي معظم شهداي قرآني تهران در دستور کار قرار گرفت.

امسال هم هيئت قرآني چهارشنبه هرهفته با يکي از خانواده‌هاي شهدا ديدار و مراسم يادواره سوره‌هاي سرخ با شعار «شهداي قرآني پرچم‌داران بصيرت» در روز ۹ دي‌ماه ۱۳۹۳ در مصلاي امام خميني(ره) برگزار مي‌شود.

زکي‌لو استاد قرآن کريم با اشاره به توصيف خداوند از شهدا گفت: در وصف شهدا همين بس که خداوند فرمود: مپنداريد کساني که در راه خدا کشته شده‌اند مرده‌اند بلکه آنها زنده هستند و نزد پروردگارشان روزي مي‌خورند. آنچه در اين آيه مهم‌تر است اين است که شهدا نزد پروردگار روزي مي‌خورند.

خداوند جانشين شهيد در منزل او مي‌شود


در يک حديث قدسي آمده که خداوند فرموده: من جانشين شهيد در منزل او هستم. پس خوشابحال شما خانواده شهدا که چشم و چراغ اسلام و ملت هستيد.

عظمت کشور به برکت اسلام و خون شهدا است


در ادامه اين مراسم حجت‌الاسلام حميدي پدر شهيد «سيد محمدرضا حميدي» با اشاره به عظمت جمهوري اسلامي در جهان گفت: فردوست از دوستان نزديک شاه در کتاب ظهور و سقوط مي‌گويد: وقتي رضاخان را تبعيد کردند محمد‌رضا من را به سفارت انگلستان فرستاد و گفت: برو سفارت و سؤال کن من هم بايد بروم يا بمانم. ما چنين مملکت وابسته‌اي داشتيم اما امروز امريکا و مستکبران نمي‌توانند غلطي بکنند زيرا ما براي خود قدرتي هستيم و اين عظمت از برکت اسلام و خون شهدا است.

حجت‌الاسلام حميدي درباره فرزند شهيدش گفت: خداوند به ما سه دختر عطا کرده بود و از آنجا که خاندان ما نسل اندر نسل روحاني بودند از امام‌رضا(ع) خواستم يک پسر به من بدهد تا ادامه دهنده راه پدرانش باشد. حتي در وصيت‌نامه خود نوشتم که رضا بايد طلبه شود.

رضا قبل از انقلاب در فعاليت‌هاي مختلف انقلابي شرکت مي‌کرد و حتي در تکثير و توزيع اعلاميه سخنراني‌هاي امام‌خميني(ره) فعال بود.

رضا انس عجيبي با قرآن داشت و همواره با اخلاص به عبادت و راز و نياز با خدا مي‌پرداخت. او پس از انقلاب در ادامه فعاليت‌هاي انقلابي به عضويت کميته درآمد و در جبهه‌هاي نبرد هم از همان ابتدا حضور داشت.

شهادت بزرگ‌ترين آرزوي محمد‌رضا


شهادت بزرگ‌ترين آرزوي زندگي رضا بود. به ياد دارم يک سال پيش از شهادتش داماد خانواده ما شهيد شده بود و رضا به شدت از اين موضوع ناراحت بود. يک شب رضا قبل از خواب يادداشتي نوشت و بر روي تاقچه گذاشت من کنجکاو شدم و رفتم يادداشت را برداشتم بر روي آن اين شعر را نوشته بود؛

خوشا آنان که با عزت زگيتي
بساط عيش برچيدند و رفتند

خوشا آنان که در راه عدالت
به خون خويش غلطيدند و رفتند


در بخشي از وصيت‌نامه اين شهيد آمده است؛ چرا ما اينقدر بي‌سعادت باشيم که هر روز ناظر شهادت فرزندان عزيز اسلام باشيم و خود به اين سعادت نرسيم.

سرداري که در لباس يک بسيجي عادي به شهادت رسيد


رضا در کردستان مجروح شده بود اما دوباره قصد داشت به منطقه برود اين کار وي با مخالفت مسئولان سپاه روبرو شد، اما اين شهيد بزرگوار با وجود اينکه خودش از سرداران بود و حتي جايگاه سرتيپ دومي داشت از سپاه مرخصي بدون حقوق گرفت و به عنوان بسيجي داوطلب به جبهه رفت و در نهايت در سال ۱۳۶۲ در جزيره مجنون و در جريان عمليات خيبر به فيض شهادت نائل شد، البته ما از نحوه شهادت وي خبري نداريم و پيکرش هم پس از ۱۵ سال به ميهن بازگشت.

مادر شهيد حميدي درباره اين شهيد بزرگوار گفت: پدر محمد‌رضا آرزو داشت تا او طلبه شود. يک شب در خواب ديدم که پيکر محمد‌رضا پيدا شده اما روي جنازه او يک عمامه سياه رنگ است. من گفتم: پسر من طلبه نبوده پس اين پيکر او نيست. اما چند روز بعد پيکر محمدرضا پيدا شد که روي برگه آن نوشته بود شهيد واحد تبليغات. گويا محمد‌رضا در جبهه از مبلغان بوده و در اين کسوت شهيد شده است.

کمک شهيد به رزمندگان بي‌بضاعت


اين شهيد بزرگوار هيچ‌گاه براي خود لباس نو نمي‌خريد و مي‌گفت: عده‌اي هستند که توان خريد لباس نو را ندارند، حتي همه حقوقش را به رزمندگان بي‌بضاعت مي‌داد.

درخواست شهيد از مادرش


محمدرضا هميشه مي‌گفت: مادر اگر مي‌خواهي من عاقبت بخير شوم دعا کن به شهادت برسم. روزي هم که براي آخرين بار مي‌خواست به جبهه برود گفت: از من راضي هستيد؟ گفتم: تو گام در راه خدا گذاشته‌اي و من از کار تو خوشحال هستم.

فعاليت‌هاي قرآني شهيد


پدر شهيد «سيد محمدرضا حميدي» درباره فعاليت‌هاي قرآني اين شهيد بزرگوار گفت: محمدرضا در برگزاري جلسات قرآن مسجد انصارالحسين(ع) نقش داشت و خودش هم قاري قرآن بود.

وي در يک کار تحقيقي با موضوعات قرآني به همراه يکي از دوستانش به نام محمد مزيني همکاري داشت و بعدها اين کار در قالب يک جلد کتاب به چاپ رسيد.

مرجع : خبرگزاري فارس

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 



جهت عضويت در کانال های خبري سلام لردگان روی تصاویر کليک کنيد
پیوند
سايت رهبري

دولت

مجلس